۹۹ مطلب توسط «پسر انسان» ثبت شده است


همه با کاسه شیر آمده بودند امشب


غیر عباس که با کاسه آب آمده بود..

.

.

و از امروز زینب می ماند و یتیمی...

فعلا برادر دارد زینب

غم ندارد....

موافقین ۲۱ مخالفین ۰


صبحانه های مدارس کشور های مختلف دنیا!

حالا مقایسه کنید با صبحانه های بوفه ی مدارس خودمون!
یه بوفه داشتیم که یه بستنی یخی داشت دو برابر قیمت بازار

یه دونه هم ساندویچ کالباس دماغ مرغ با دو تا پره خیارشور و گوچه

که از بس نازک بود اونورش معلوم!
با قیمت پیتزا مخصوص ای تی اف!!
تازه اگه بهت می رسید!چون بیست تا چشم بهت از وقتی شکمت قارقور می کرد دوخته میشد تا دم بوفه که به محض اینکه خریدی چریکی بریزند سرت و قاپ بزنند و کر کر بخندند!
که اگه آمادگی نداشتی در بهترین حالت فقط یه دونه پره ی خیار شورت بهت میرسید که ممکن بود هوشنگ لاش خور اونم از پشت بقاپه ازت!
اگه هم پولیتیک لازم رو میزدی و پشت سرویس بهداشتی مینشستی و سریع میخوردی تا کسی نرسیده،
از بس این وعده صبحانه ای آلوده بود راهی بیمارستان میشدی!
البته تو بوفه های مدارس ما چیپس و پفک سرو نمیشد چون بهداشت اکیدا ممنوع کرده بود تنقلات غیر بهداشتی رو!
با این وجود از دل همین مدارس ما با ساندویچ کالباس ها پرفسور سمیعی بوجود آمد و مدارس اونا ته تهش مستر بین

موافقین ۹ مخالفین ۱

خبر شهادت استاد مهدی طهماسبی که رسید
دلم شکست...
شهادت مسیر دارد
باید مسیر طی شود!
طی کردند
رسیدند!
آدم های اطراف مان که شهید می شوند
تازه به راه
به مقام شهادت،
ایمان می آوریم!
و معنای مسیر را، لیاقت را می فهمیم...

به قول عرفا ما ابد در پیش داریم

فرق است که با بیست فارغ التحصیل شویم یا با ده !

مرگ ترس دارد !

اللهم ارزقنا توفیق شهادت !

موافقین ۱۳ مخالفین ۱

در طول زندگی بی حد و اندازه خداوند فرصت می دهد
و دقیقا به انداره تمام فرصت ها،
ما بی حد و اندازه فرصت سوز هستیم!
و این چرخه شاید تا مرگ ادامه پیدا کند...

هارب منک الیک...
.
.
#فرصت
#مهمانی_خدا
#مرگ

موافقین ۹ مخالفین ۰

همه ی  اتفاق های دنیا

تکرار هر روزه ی واژه های :

شهادت، جانباز، جنگ، توپ، موشک، سوریه ...

فقط و فقط به خاطر امام است !!

امام آرامش کوچه و بازار دنیا را برهم زد !

او آمد بگوید :

دنیا صاحب دارد...

آمد بگوید :

و لله ملک السماوات و الارض...

موافقین ۷ مخالفین ۰

سقوط یک انسان درست از لحظه ای آغاز می شود که دغدغه ای نداشته باشد!

حقیقت این است که ما با دغدغه های مان بزرگ می شویم و سنجیده میشویم!

دغدغه درست مثل تشنه شدن و دنبال آب گشتن است !

(مثل حال و روز سه شنبه ی من!

دم دانشگاه حاچ خانوم تشنه شدن همانا بلد راه نبودن همانا

و دانشگاه امام صادقی که سوپر مارکت ها ترس دارند از احداث شعبه در شعاع دو کیلومتری همانا !

و دغدغه ی رفع عطش که من را مجبور کرد تشنگی را تا فرسخ ها دورتر با خود ببرم بروم بدنبال آب معدنی!)

می ترسم از روزی که بی دغدغه شوم...

گناه ببینم و ککم هم نگزد...

موافقین ۷ مخالفین ۰

مدام به درون پنل مدیریت اینجا و بلاگفا می آیم

اما دست و دلم به نوشتن نمی رود

در حالیکه زمانی دوست داشتن نوشتن جزو برنامه هایم بود!

علت اصلی اش جو سرد و سوت و کور وبلاگ نویسی،

و این اینستاگرام است!

و امان از بی وقتی!

شاید هوای نوشتن صاف شد و دیگر رگباری نزد !

اما هر چه هست چقدر وبلاگ نویسی بی مثل است!

.

پی نگار:

باز آمدیم !

السلام!

موافقین ۷ مخالفین ۰

تو در بلندترین نیزه منزلت کردی

به این بهانه مگر سایه ی سرم باشی

.

.

.

کاروان مخدرات به راه افتاده اند

همه هستند

حرمله

شمر

سنان

و زینب

و سر...

موافقین ۱۷ مخالفین ۰

شاید یک تجربه جدیدی باشد اینجا.

گاهی باید تغییر کرد تا اتفاق خوب برای نوشتنت رقم بخورد

حتا در حد همین تغییر وبلاگ.

مثل اینکه در این روز های شبکه های موبایلی هم

دیگر انگار حس و حال وبلاگ نویسی نیست،

حتا برای ما که اوووونقدر فعال بودیم.

حتا برای خیلی ها که اووووووونقدر حرفه ای بودند.

مخصوصا با این مشغله ها.

اما به خودم گفتم از نوشتن دست نکش بنویس ولی حالا نه مثل قبل.

دنبال تغییر آرام هستم.

اگر به مطلوبم رسیدم که ادامه می دهم شکر خدا‏‏،مثل لشگریان عشق

تعداد مخاطب هم برایم زیاد مهم نیست.

اگر به مطلوبم نرسیدم هم وبلاگ نویسی را کلا حذف می کنم از زندگی ام.

هرچند با این نوشتن چه خاطره ها و چه اتفاقاتی که نداشته ام.

اما خب نبودن بهتر از بودن بی فایده است.

پس سلام.

.

.

الان کارم می شود لینک کردن واعلام حضور .

و من آدرس لینک های قبل را ندارم انگار !!

.

.

ضمنا قرار است در این وبلاگ من و بانو با هم بنویسیم.

.

.

.

درد های امام مهدی همچنان ادامه دارند.....

موافقین ۲ مخالفین ۰