اندر احوالات این روزهای ما

سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۲، ۰۹:۰۸ ق.ظ

محمدحسن همچنان شیطنت های فراوان در جمع داره اونم فقط و فقط با هدف دیده شدن!

درمانگرش گفت اضطراب داره، درست هم هست!

هر وقت توی خونه باهاش آروم هستیم اونم بهتره

وقتی یکم فضای خونه اضطرابی یا حتی هیجانی میشه اضطرابش تشدید میشه

با کلی امید و آرزو بردیمش مرکز آموزشی ریان، روزم دوم عذرش رو خواستند!

گفتن شیطنت داره به برنامه های آموزشی خودمون نمیرسیم!

یه ساعتی هم در انفرادی بوده که به کارهای بدش فکر کنه اما خب فکر نکرده و به شیطنت ادامه داده!

بهش گفتن می ری مهد دیگه که گریه کنه، نگران شه ولی گفته:

میرم یه مهد دیگه چی میشه مگه !!!

ما هم درمان رو سفت و سخت تر ادامه داریم می دیم و رسیدیم به نوروفیدبک

و البته تصمیم جدی تر برای تولید بچه جدید!

به اتفاق همه گفتند خواهر و برادر کارش رو راه می ندازه!

خودش هم که مدت هاست برادر جدیدی به اسم محسن خلق کرده

تیمارش می کنه، باهاش حرف میزنه، بازی میکنه، شیر میده بهش، تربیتش می کنه و ... .

ضمنا آرزوش اینه بزرگ بشه مثل علی مولا بتونه در خیبر رو از جا بکنه!

اینم شما و محمدحسن از زاویه نگاه خودش!

خودش سلفی گرفته !

موافقین ۳ مخالفین ۰

ولی وقتی دوتا بچه بشن رسیدگی بهش سخت تر میشه

تز اینه که باهم بزرگ میشن
بچه اولی لوس نمیشه
خود محور نمیشه
از تنهایی در میاد

خدا حافظ و نگهدارش باشه

سلامت باشید
به همچنین 
ممنونم

حتی دوتا هم کمه 

حتی دوتا بچه هم تنهان و نیاز به خواهر برادر دارن 

#یک_درد_کشیده

واقعا حرفتون حق و درسته
از همه نظر
اما خب چه میشه کرد؟
آپارتمان نشینی و شرایط سخت و ...

خدا حفظ کنه ابن پسربچه ی بانمک رو :)

سلامت باشید
ممنونم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">