شریک یا رفیق؟
پریروز تو فاصله بالا اومدن نت و ران شدن فیلیمو مجبور شدیم این تلوزیون بی خاصیت رو برای چند لحظه نگاه کنیم، یه جانباز عزیز قطع نخاعی روی ویلچر نشسته بود و داشت صحبت میکرد، بنده خدا گفت همسرم پا به پام مونده، میتونست بره ولی کنارم موند و ... در همین لحظه همسرم نه گذاشت نه برداشت گفت: چجوری مونده؟؟؟ به نظرم نباید موند تو همچین شرایطی:)) من یهو سکوت کردم و گفتم بله :)) و رفتم در اعماق خودم که آخ آخ اگر خدایی ناکرده مقدر بشه برای من چنین حالتی، چه خواهد کرد؟ با تمام حال خوبی که کنار هم داریم، با همه گذشتهایی که داشته و داره، با تمام خاطرات خفنی که با هم ساختیم، با وجود تمام دلبستگی ها با شناختی که از عمق کمال گرایی ایشون دارم میدونم قطعا خواهد رفت! چون در عین خوبی های فراوانی که داره متاسفانه اصلا صبور نیست:)))) و حال همیشه موندن کنار یه قطع نخاعی رو نداره، آدم ها با هم متفاوت هستند پس باید به هم دیگه حق انتخاب بدیم:)
حالا جالبه بدونید برعکس این قضیه خدای ناکرده اگر اتفاق بیوفته من با قاطعیت میتونم بگم کنارش می مونم، نه که کمالگرا نباشم ولی صبرم خیلی بیشتره و دلبستگیم هم مانع از ترک رابطه میشه، اضافه کنید که من کنار کشیدن در این مقطع از زندگی رو یه جور نامردی می دونم، چون ماها شریک زندگی هم هستیم، شریک پای سود و زیان به یه اندازه میمونه :)
پ.ن:
برگردیم به واقعیت زندگی و خدا رو بابت سلامتی فعلیمون شکر کنیم :))
انشاءالله خدا شما رو صحیح و سلامت برای یکدیگر حفظ کنه