باتلاق شدن یا نشدن! مساله این است

چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۱۶ ق.ظ

آدمی که در مسیر تغییر قرار گرفته است، هرازگاهی گذشته جلوی چشمانش مرور می‌شود!

چه بودم و چه شدم؟

خودم را مرور می‌کنم، در این بین بعضی وقت‌ها به نوشته‌های سابقم در وبلاگ پر شور قدیمی نگاه می‌اندازم!

گه گاه از این تغییر گسترده خنده‌ام می‌گیرد و خوشحال می‌شوم بابت رشدی که کردم :))

امیدوار می‌شوم که هنوز راکد نشدم، نگندیدم :)

راکد که شدی ذهنت باتلاقی می‌شود!

عین گل کوزه‌گری اگر خطا کرده باشی و روی آن مصر باشی

گل، نه دقیق و درست که ناقص و بی معنا سفت شده و شکل می‌گیرد!

شکل که گرفت، سفت که شد مگر دلت می آید آن را بشکنی و از اول بسازی؟

هی توجیه پشت توجیه، دنبال موید و صاحب اندیشه و سخنران می‌گردی که عقاید و جهان بینی تو را تایید کند!

که بگویی من نمیگم فلانی داره میگه، فلانی هم اشتباه می‌کنه؟؟؟ تو می فهمی فلانی ها نه؟!

خلاصه فاتحه سلمان شدن را می‌خوانی و تا خود پیری به راهت ادامه می‌دهی....

موافقین ۲ مخالفین ۰

باتلاق تغییر هدایت

انسان خوف و رجائش باید یک سان باشه ... امیرالمومنین ع توی نهج البلاغه این رو می فرمایند ... 

خوف داشته باشه که نکنه اشتباه بره

رجا داشته باشه که داره درست میره ...

بین این دو تا ... دقیقا وسطِ وسط ...

 

بزرگان هم چراغ راهن واقعا ... نمیشه بهشون بی اعتنا بود... 

احسنت
مومن همیشه در خوف و رجا است
در دوره غیبت به ثقلین و فقهای ثقلینی متمسک میشه و می سپاره به خدا
نه عقب میمونه نه جلو می ره
اما برخی در این دوره دو تا راه رو پیش میگیرند!
یا عمل به قیاس و رای خودشون می کنند!
یا عمل به قیاس و رای دیگران!
هر دو رو به بطلان است!

+ بدون استاد هم مگه میشه راه به جایی برد؟
منتهی دو تا شرط داره
1- دلبسته استاد نشی و او را بخواهی برای کمک به رسیدن به حقیقت، برای تبیین ثقلین
2- عقل را تعطیل نکنی و او را، آن ها را با سنگ محک ثقلین بسنجی

+ ثقلین :)

من هم نظر فقهای ثقلینی رو گفتم ... فقهای ثقلینی، هیچ وقت به بزرگان دیگه بی اعتنا نبودن ... نه تنها بی اعتنا نبودن، که موقع افتا دست و پاشون میلرزیده نظر مخالف بدن ... حداقلش احتیاط میکردن ... شیخ انصاری توی مکاسب محرمه نمونه اش ...

و جالبتر اینکه توی فلسفه هم همین منش پیش گرفته میشه :) 

یه دلیلش اینه که استبعاد مخاطب و خود انسان نسبت به نظر جدید از بین بره 

ولی دلیل اصلیش اینه که نمیشه همه غلط فهمیده باشن و یه دفعه وسط تاریخ من سر دربیارم و بگم یافتم یافتم!! 

 

ما همه چیز رو به کار میگیریم برای رسیدن به خدا ... همه چیز ... 

احسنت
نکته در همین جاست! تبعیت از فقهای ثقلینی!
برخی غوره نشده ادعای مویز شدن می کنند!
هیچ نیستند یک دفعه خود عالم پندار می شوند!
هر چه داریم از همین محدثین است
از فقهای ثقلینی است
از ابن قولویه بگیرید تا شیخ مرتضی انصاری تا برسید به عبدالکریم حائری یزدی، بروجردی، خویی و سیستانی و وحید و ...

همین غوره های مویز نشده چون تفکراتشان متفاوت از علمای ثقلینی است همه را تکفیر می کنند!
به همه برچسب می زنند

بحث سر همین است

+ علمای ثقلینی مطیع خدا و پیامبر و اهل بیت بودن و به ما اطاعت عالمانه را یاد داده اند...

ما هر چی داریم از علما داریم. علم هم اعم از فقه مصطلحه. فقها دستور العمل زندگی رو دادن دستشون درد نکنه و خیلی کار مهمی کردن. اهل معرفت هم هستن... فقیه مصطلح هم بودن عملا ... بزرگانی مثل میرداماد و صدرا و علامه حسن زاده و ... 

 

پس اختلافی نداریم :) 

 

یه سری فقیه نمای سیاسی کار داریم که نون به نرخ روز خورن که قطعااز بحث ما خارجن... همون هایی که جلوی ظلم سر خم میکنن تا آب و دونشون قطع نشه ... 

خدا عالم ثقلینی حق گویی که جز قرآن و حدیث نمی گوید و جیره خور هیچ حکومت و فرد و سیاست مداری نیست را حفظ کند

بحث چقدر علمایی است

بله اما کو عالم ؟ :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">