برای دید و بازدید عید رفتیم خونه پدرخانم، همسایه طبقه بالایی تازه اواخر اسفند بود که عروسی کرده و در طبقه بالا سکنی گزیده بودند!
صدا می آمد! چه صدایی؟ صوت لاوشان تابلو بود؟ همسایه ها از خنده های گوش خراششان مدام بهشان تذکر می دادند که بابا آپارتمانه ها، جوان عذب داریم، یکم مراعات کنید؟
طبق مشاهدات مدام سبد پیکنیک در دست داشتند و در گردش و تفریح به سر می برند؟
نه جااااانم، نه برعکس اتفاقا علی الدوام، متصل به عروسی هر روز کتک کاری سنگین دارند، سنگین نه هاا! سنگییییین!! اینقدر این صدا هولناک بود که گفتم: احتمالا دارند مبلمان جابجا می کنند، صدای بعدی: اوه اوه احتمالا کمد افتاد رو زمین، گربه است ان شاء الله که برادر خانم، عاقل اندر سفیه گفت: نه بابا یه بار رفتیم بالا دیدیم دعوای زن و شوهریه! جااان؟ دعوای زن و شوهری؟! متصل به عروسی؟ زود نیست؟ بعد اینقدر سنگین و خونین؟ بی وقفه؟ علی الدوام؟
خداوکیلی چجوری ازدواج می کنید؟ با چه معیاری؟ اصلا معیاری دارید جز خوشگلی و بلبل زبانی طرف؟ چشماتون باز نبود قبل ازدواج؟ چیا میدید تو دوره آشنایی؟ کسی نگفته بهتون که قبل ازدواج باید قاطع و بی اغماض بشینی حرف هات رو بزنی و همزمان دقیق و هوشمندانه بشنوی؟ نگفته بود؟؟ عقل که داری! نه؟ دیگه اینم مهارت خاص و خفنی می خواد که تو جلسه آشنایی رک و رو راست تمام خطوط قرمز خودت و طرف مقابلت رو لیست کنی و تیک بزنی تا به یه تصمیم درست برسی؟!
عزیزجان این قضیه شناخت، شاید ماه ها طول بکشه اما می ارزه به خدا! اینقدر حساسه که حتی اگه قرابت شدید داشتید و فکر کردید از هر نظر و زاویه ای انگار برای هم دیگه ساخته شدید اما اگه طبع های متفاوت دارید بازم باید دست نگه دارید و بیشتر فکر کنید! که اگه یکی سرد باشه و اون یکی گرم و دست بر قضا این اختلاف طبع خیلی زیاد باشه، یقینا زندگی تون چالش برانگیز میشه! بعد تو زارتی تا تو مهمونی، دانشگاه، خیابون و ... باهاش آشنا میشی فکر می کنی این همون همسر آینده است؟ فورا عاشق میشی و مصمم و محکم تصمیم به ازدواج می گیری؟ بچه بازیه مگه؟
پ.ن 1:
طبق بررسی خودم چه دور و چه نزدیک، عموم ازدواج هایی که منشا آن ها دوستی و رابطه عاشقانه پیش از ازدواج بوده به شکست رسیده. چرا؟ چون شناخت حاصل نشده.
تاماااام.
پ.ن2:
یکی ازعزیزان به ازدواج سنتی نقد وارد کرده بودند، ببینید بحث من ازدواج سنتی یا غیرش نیستا، بحث سر عاشق شدن قبل از شناخت هست، یقینا وقتی پای دلداگی قبل از شناخت بیاد وسط لامصب دیگه کر و کور می کنه، باعث میشه تو خود واقعیت رو نشون ندی، آرتیست بشی تا عشقت رو حفظ کنی در حالی که فقط داری فیلم بازی می کنی وگرنه ازدواج به سبک سنتی هم پر است از باگ های شناختی.
باید بگم که من و همسرم هم بعد از نزدیک به سه سال خواستن بهم رسیدیم اما چگونه؟ با یه شناخت جامع :) کف و هورااا