آدمی که در مسیر تغییر قرار گرفته است، هرازگاهی گذشته جلوی چشمانش مرور میشود!
چه بودم و چه شدم؟
خودم را مرور میکنم، در این بین بعضی وقتها به نوشتههای سابقم در وبلاگ پر شور قدیمی نگاه میاندازم!
گه گاه از این تغییر گسترده خندهام میگیرد و خوشحال میشوم بابت رشدی که کردم :))
امیدوار میشوم که هنوز راکد نشدم، نگندیدم :)
راکد که شدی ذهنت باتلاقی میشود!
عین گل کوزهگری اگر خطا کرده باشی و روی آن مصر باشی
گل، نه دقیق و درست که ناقص و بی معنا سفت شده و شکل میگیرد!
شکل که گرفت، سفت که شد مگر دلت می آید آن را بشکنی و از اول بسازی؟
هی توجیه پشت توجیه، دنبال موید و صاحب اندیشه و سخنران میگردی که عقاید و جهان بینی تو را تایید کند!
که بگویی من نمیگم فلانی داره میگه، فلانی هم اشتباه میکنه؟؟؟ تو می فهمی فلانی ها نه؟!
خلاصه فاتحه سلمان شدن را میخوانی و تا خود پیری به راهت ادامه میدهی....