دارم برای کاری یکی از دوره های تربیتی استاد بزرگوار عباسی ولدی را گوش می کنم. ایشان در عرصه تربیت دینی فوق العاده هستند. کم نظیر، نقطه زن و متخصص. عباسی ولدی بزرگوار در این دوره تربیتی روی یک موضوع تاکید دارند آن هم تفقه در دین (به معنای فهم عمیق در دین).
ایشان به نکات دقیقی اشاره می کنند :
- تعریف مناسکی از دین در جامعه امروز به عنوان نشانه دینداری شناخته می شود که نیازی به تفقه به معنای فهم عمیق از دین ندارد.
- وقتی تربیت از معنای عام خود از حوزه دین خارج شود، دینداری به اصطلاح راحت و سطحی می شود. من اگر نمازم را بخوانم و مسلط به شکیات و احکام شدم و امثالهم می شوم متدین!
- اگر رفتیم به این سمت که من روابطم با عالم ( از خود تا دیگران و حتی عالم غیب) را بر اساس دین تنظیم و مدیریت کنم دیگر فهم سطحی از دین جوابگو نخواهد بود.
- بدون مناسک و فهم سطحی نمی شود به تدین رسید اما اگر این تدین در مناسک باقی ماند، دین مذمت می کند این نوع دینداری را. مثالش می شود خوارج.
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
المتعبد علی غیر فقه کحمار الطاحونه یدور و لایبرح.
عابدی که بدون فقه عمیق باشد مانند حمار آسیاب است،
می چرخد ولی پیش نمی رود.
- وقتی تفقه عمیق در دین نداشتم، رفتار من هم مبتنی بر تعریف شخصی از دین می شود و در ادامه وقتی متدینین مناسک محور کم فقه به عنوان جماعت مذهبی شناخته شدند، بروز بیرونی دین برای جامعه رفتار همین قسم از متدینان امروز می شود.بیرونی ها هم دین را به وسیله رفتار متدین ها می شناسند، پس رفتار، گلوگاه حساس معرفی دین است و رفتار بد من رفتار خوب متدینین دیگر را هم خنثی می کند.
پ.ن1:
دوست دارم ببینمشان و بپرسم که اوکی دغدغه های شما متعالی اما حضرت استاد متدینین از کجا باید کسب معرفت کنند؟ پای درس چه کسانی بنشینند؟ برای تفقه در دین از چه منابع و سر فصل هایی استفاده کنند؟ اساتیدشان چه کسانی باشند؟ سطح دینداری و سوادشان و دغدغه های آن ها چیست؟ نتیجه این چند دهه پرورش چه شده است؟نمونه خوب چیست؟
آقای عباسی ولدی دغدغه معارف اهل بیت علیهم السلام را دارند و این ویژگی ستودنی است اما با این روالی که جامعه مذهبی دارد نتیجه چه می شود؟ یعنی چه شده؟
جماعتی که هنوز نمی داند معروف و منکر تعریف سیاسی ندارند و معروف فی نفسه معروف است و منکر فی ذاته منکر و سیاست و جناح سیاسی نمی تواند آن را تغییر دهد چگونه باید فقیه در دین شود؟ ( تازه اگر معروف و منکر را بشناسد) متر و معیار چیست؟ جماعتی که تفقه را در بیانات این و آن محدود می کند و چراغ راهش می شود وصیت فلان آدم خوب و بهمان سالک، اصلا شناخت و درکی از حدیث ندارد، اصلا شناخت و درکی از تکالیف دوران غیبتش ندارد، نمی داند امامش کیست، نمی داند غدیر چیست، نمی داند قرآن چه می گوید و ترجمان قران چه کسانی هستند چگونه می تواند عمیق شود فقیه باشد؟
برخی به واسطه چند جلد کتاب فلسفی، خواندن زندگینامه چند عارف و پای منبر پناهیان و غیره نشستن به یک خود فقیه پنداری خاصی رسیده اند که باید بگویم طبق استاندارد های دین سخت در اشتباه هستید. سخت و عمیق.
پ.ن2:
حقیقتا تصمیم داشتم حرفی که رنگ و بوی سیاسی داشته باشد نزنم، ما را چه به سیاست :)) اما نشد از دوره عباسی ولدی ننویسم. مثل ایشان کم دارد جامعه امروز ما.
از فردا سیاست تعطیل:))