خاله زنکی (1)
من زیاد تعارف کردن رو بلد نیستم
خانومم میخنده میگه: احمدددددد واقعا عجیبی :)))
طرف میگه منزل ما تشریف بیارید خوشحال میشیم در خدمتتون باشیم
ولی تو در عین ناباوری به بعضی ها حتی یه تعارف الکی هم نمیکنی!
یعنی نمیگم نه اختیار دارید فعلا که نوبت شماست شما تشریف بیارید در خدمتتون باشیم
به خدا نیایید ناراحت میشم! قابل نمیدونید مارو؟؟
حالا خانوم من اگه هم تعارف میکنه واقعا اون لحظه دوست داره فلانی و بهمانی بیان خونه ما
خب چون روی باز و پذیرایی داره
ولی خب من همیشه حالم تو یه مود نیست دیگه :))
خوبه ؟ بده؟
آقا دوست ندارم با فلانی رفت و آمد کنم ولو به اندازه 5 دقیقه! ولو این که فلانی مشتاق باشه به رفت و آمد
یا مثلا این هفته اصلا شرایط پذیرایی از مهمون رو ندارم به هر دلیل
برای چی باید دعوت الکی کنم ؟
دعوت بگیره بیاد خونمون من نباشم یا حالم مساعد نباشه بهش بر نمیخوره؟
هدف از رفت و آمد چیه؟
تیک زدن چک لیست مهمونی ها؟!
یا همکاری اهل حرف بردن و آوردنه در عین حال شدیدا دوست داره حرف بزنه
از وقتی که این صفتش برام محرز شده دیگه باهاش نمیگم نمیخندم
اون شوخی میکنه من یا لبخند میزنم یا جواب نمیدم یا حرف عوض میکنم
چون اصلا حال خوبی باهاش ندارم!
بی احترامی نمی کنم بهش حالشم نمی گیرم اما دیگه صمیمیتی در کار نیست
نمی دونم شاید رفتارم ضد اجتماعیه
اما واقعا آدم منزوی و بی عاطفه ای نیستم
فکر می کنم دیگران ترجیح میدن ما آدم همیشه پایه، آماده و پذیرایی باشیم
ولو این که این آمادگی ظاهری باشه
اما نمی دونند به نفعشونه که طرف مقابل واقعا احساس و خواسته واقعیش رو بیان کنه
خود خودش باشه
تکلیفش با خودش معلومه اینجوری دیگه
چی بگم والا :)))
- ۰۴/۰۵/۲۸
به نظر من تعارفی که از ته دل نباشه دروغه، منم هیچوقت تعارف نمیکنم