یک گذشته ی تمام نشدنی

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۰۳:۵۰ ب.ظ

درست امروز باید سر و کله پسر گل و مودب همکار عزیز که تازه کنکور داده در محل کار پیدا شود و ناخواسته بین این همه مشغله، مرغ خیال تو را ببرد به دوران سیاه گذشته :) حقیقتا تمام خاطرات سابق یکباره جلوی چشمانم قطار شد، تمام آن اشتباهات و سادگی ها، دردها،کله شقی ها، لجاجت و تجربه گری های منفی که فقط و فقط برای اثبات خود و نمایش به دیگران خلق شدند و در عین حال قابلیت های فراوانی که در گیر و دار اولویت های بی اهمیت و بعضا مضر تلف شدند و سوختند!

این یک واقعیت انکار ناپذیر است که بخش مهمی از آینده یک فرد در گرو تربیت کودکی و نوجوانی اوست! اگر این آینده به خوبی پی ریزی نشد، وقتی به هوش آمدی تازه باید جان بکنی تا ماشین زندگی را به جاده صلاح برسانی! تازه اگر برسانی!

به محمدحسن که نگاه می کنم گاهی بغض راه گلو را می‌گیرد که آیا من برای او در نقش والد می توانم قطع کننده زنجیره عدم آگاهی نسل های گذشته باشم یا خیر؟؟ می توانم پدر خوبی برای کودکی و نوجوانی این پسر معصوم باشم یا خیر :)

ادب این پسر همکار، پاااااکی، تواضع و حال خوبی که دارد نشان می دهد در جاده صلاح قرار گرفته و اگر خدا بخواهد و خودش هم تلاش مضاعف کند به یک آینده روشن می رسد ان شاء الله! آینده ای از جنس آرامش بدون دست و پا زدن، وقت تلف کردن و زخمی شدن!  حالا من 35 ساله به مدد امام عصر علیه السلام رسیدم به یک ساحل امن و آرام، بله رسیدم که این وصال حاصل نگاه و عنایت پدرانه ایشان بود، توانی در من ایجاد کرد که با دست و پا زدن فراوان نگذارم راه خطا دوباره پیموده شود و خامی گذشته تکرار گردد، الحمدلله، امیدوارم ناشکری ام زیاد به چشم نیاید! اما این را هم بگویم منظور من از جایگاه لزوما شرایط مالی و شغلی و اجتماعی نیست! بحثم عقیده، جهان بینی، ارتباطات، سبک زندگی و آرامش درونی است! باقی موارد در مرتبه بعدی اهمیت هستند که هیچ خود متاثر از درون و سبک تفکر و جهان بینی خواهند بود.

القصه:

بله متوجه هستم! با ناله و حسرت چیزی عایدم نمی شود، جالب است بدانید که من معمولا سعی می کنم غصه گذشته را نخورم و در حال زندگی کنم، می دانم عزیز دل متوجه ام  بله بله:)) اما خب چه کنم؟ زخم ها هر از گاهی سرباز می کنند و عجیب درگیر و همراه می شوی. اگرچه زود به هوش می آیی و فورا با خود می گویی بگذریم کجا بودیم؟؟؟ که می گذرد اما محو که نمی شود تا لب مرگ با تو هست.

موافقین ۵ مخالفین ۰

در هر حال دست از تلاش نباید برداشت.

ما والدین، تا آخر عمرمون باید دغدغه رشد دینی و اعتقادی فرزندانمون رو داشته باشیم.

ان شاءالله فرزندانمون صالح و متقی بار بیاند.

ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین واجعلنا للمتقین اماما

آمین یا رب العالمین 

بله دقیقا
البته که ما فقط وسیله ایم
منتهی حق ابلاغ و وسیله بودن رو باید به درستی ایفا کنیم.

آمین یا رب العالمین

:)))

خنده از چه رو؟
یه پست جدی بودا:))

نخندیدیم.

فقط خواستم واکنش نشون بدم که خوندم،

چون نمیدونسم چی باید بگم.

 

اینجا ایموجی نداره وگرنه این ایموجی 100% خیلی مناسب بود

اها بله حله ممنونم.

۱-اگر کاری که اون زمان انجام می‌دادید ازش لذت بردین که عالی ...زندگی کردید ...

۲-پدر و مادرهایی که در گذشته ضعف هایی داشتند بهتر میتونند در تربیت فرزندانشون نقش ایفا کنند به شرط اینکه گذشته رو به خاطر داشته باشند که مثلا در ۱۴ سالگی درخواستی داشتند  دلش چه جوابی رو طلب میکرده همون رو در ۱۴ سالگی فرزند اعمال کنه ...

۳-خلاصه کاش در جوونی تجربه پیری رو داشتیم ...کاش هر دوتا با هم اتفاق می‌افتاد...

 

 

1- بعضی لذت ها تلخی به بار میاره
2- بله دقیقا به واسطه افزایش آگاهی، اگرچه که سوختیم
3- بله میشد با یه خودآگاهی و تربیت درست نیازمند یک تجربه سخت نباشیم.

قطعا تربیت گذشته خیلی تاثیر داره ولی واقعا دیدم کسایی که از لحاظ تربیتی، واقعا خیلی خلأ داشتن اما خودشون بسیاررر متفاوت از خانواده‌شون بودن.

تنها کاری که اینجا از دست آدم بر میاد اینه که برای فرزندان خودش جبران کنه....

بله دقیقا
مثل خود من :))
وقتی به خودآگاهی برسه آدم افتاده تو جاده صحیح
اما خب جان کندن میخواد :)

سلام

بحثم عقیده ، جهانبینی ، سبک زندگی و ...

به نظرم تو زندگی این ها اهمیتشون چندین برابر شرایط مادی و جایگاه شغلی هست و اگه اونها درست باشند این ها هم درست می شوند .

سلام.
ارادت.
بله دقیقا
مادیات و جایگاه شغلی و اجتماعی فرع بر اون مباحث است.

چه اصطلاح جالبی "تجربه گری منفی"

 

دوست بودن بهتر از والد بودنه بنظرم :)

دوست بودن در تمام سنین واجبه
اما نقش والدگری حیاتیه!
دوست تربیت نمی کنه اما والد وظیفه تربیت داره
یه والد دوست و پایه بهتره

گذشته همیشه با ماست و آینده ی مارو می‌سازه 

بله
اما می تونیم تغییرش بدیم :)

خدا خودش عاقبت بچه های ما رو بخیر کنه 

 

آمین یا رب العالمین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">