تک بچهها، بیشتر که نه! خیلی خیلی بیشتر از باقی بچهها به توجه نیاز دارند! پدر و مادر باید هم نقش والدگری را ایفا کنند و هم نقش خواهر و برادری را!! اگر سبک والدگری آگاهانه نباشد بچه ها یا دچار کمبود محبت میشوند و یا دچار ازدیاد محبت ، ما سعی کردیم والدین آگاهی باشیم:)) اما واقعا خلاء یک هم سن همراز برای بچه همچنان احساس میشود! مخصوصا اگر بچه برونگرا، فعال و هیجانی باشد! محمدحسن ما هم برونگراست، هم خوش صحبت و هم هیجانی! مثل پدر و مادرش :)) اهل دیدن کارتون نیست، با گوشی الحمدلله کار نمی کند و فقط دنبال بازی تحرکی همراه با خلق شخصیت ها و موقعیتهای فراوان است!
در روز ده ها پیام صوتی برای من می فرستد و همسرم میگوید: وقتی جواب میدی از ذوق چهرهاش تغییر میکنه و واقعا روی تو کراش زده:)) وقتی به منزل میرسم نزدیک 1 ساعت دوتایی کنار شوفاژ باید دراز بکشیم تا ایشون از مهد تا اتفاقات روز حرف بزنند و من هم از سرکار بگم که کامپیوتر داریم، قیچی داریم، تخته وایت برد داریم و ... ! بعد اجازه بده که همسرجان صحبت کنند و بعد چند دقیقه دوباره بگه: چرا با من صحبت نمی کنیییییییید؟ :)) و بعد برویم سراغ بازی دو نفره و شنیدن جمله همیشگی: تو دوست منیااااا تازه تا قبل از آمدن من یک دور هم با مادرش صحبت کرده و توجه درخوری گرفته!
نسل 60 و 70 درگیر انبوه طرحواره و تلههای به جای مانده از دوران کودکی است که عموما از سر ناآگاهی غیر عمدی پدر و مادرهای عزیزتر از جان به آن ها رسیده! علیرغم زحمات فراوانی که برای ما کشیده و خوندل های بسیاری که در این مسیر خورده اند و در یک کلام از جان مایه گذاشته اند آن هم در این وانفسای ظالمانه اما خب بی تعارف بعضا والدگری آگاهانه ای نداشته اند!
این نکته فراموش نشود که ما در امر تربیت یک واسطهایم و مربی حقیقی خداست اما خب ما که قائل به جبر نیستیم! من والد به عنوان یک واسطه ای که از قدرت اختیار بهرهمندم باید نقش خودم را درست ایفا کنم! وگرنه بله هستند بسیاری که والدین خوبی نداشته اند اما به مراتب و جایگاههای رفیعی هم رسیده اند اما چگونه؟ با دردها و مصیبتهای بسیار! فقط مدت ها طول کشید که به یک خودآگاهی درست برسند تا به خودشکوفایی دست پیدا کنند!